زهرا نازنازیزهرا نازنازی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات زهرا نازنازی

اولین قدم های زندگی + چهارمین دندون + کارهای جدید

  زهرا نازنازی دو سه روزه که بطور مستقل چند قدمی راه میره نازگل مامان دقیقا در ۱۱ ماه و ۱۵ روزگی اولین قدم‌هاشو برداشت و ما رو ذوق زده کرد.   خدایا شکرت ، سال گذشته این روزها سخت ترین روزهای زندگیم بود و داشتم برای در آغوش کشیدنت لحظه‌شماری میکردم. خدای مهربون شکرت که   بهترین و شیرین‌ترین روزهای عمرم رو تجربه میکنم چقدر روزها سریع سپری میشن وچقدر این لحظه‌های شیرین   زود میگذره.   اولین روزی که خندیدی اولین روزی که غلت زدی اولین روزی که چهاردست وپا رفتی اولین روزی که دندون درآوردی اولین روزی...
30 ارديبهشت 1390

اولین سفر زهرا نازنازی به مشهد مقدس

به نام خدا روز جمعه 16 اردیبهشت ساعت 19 به سمت مشهد مقدس راهی شدیم. بگذریم از این که پنجشنبه و جمعه من چقدر کار کردم و چقدر استرس داشتم. علی جون جمعه صبح آزمون ورودی یکی از دبیرستان‌های منتخب رو داشت و به همین دلیل ساعت حرکت ما به بعدازظهر روز جمعه موکول شد. این قسمت داستان رو در وبلاگ علی جون بخونید. زهرا نازنازی برای اولین بار سفر با قطار رو تجربه کرد    خدا رو شکر زهرا نازنازی در طول سفر زیاد اذیت نکرد فقط  یکمی از این که فضا محدود بود خسته شده بود. در مسیر رفت وقتی به شهر سمنان رسیدیم در توقف 5 دقیقه‌ای قطار با دیدن خاله‌ی مهربون زهرا نازنازی...
23 ارديبهشت 1390

زهرا نازنازی 11 ماهه شد + روز معلم مبارک

دختر نازنینم 11 شاخه گل مریم تقدیم به تو که یازده ماهه عطر تنت بهترین عطر زندگی من شده، الهی همیشه تندرست و شاد باشی معلمی هنر است ، عشقی است آسمانی روز معلم   رو خدمت  دایی عزیز (استاد دانشگاه) ، عمه‌ی مهربون (مدیر دبیرستان) و خاله‌ی مهربون (دبیر و استاد) زهرا نازنازی تبریک میگم امیدوارم همواره سلامت و پایدار باشید. یاد بهترین و مهربون‌ترین معلم دنیا مادر عزیزم گرامی باد همچنین این روز رو به دوستان عزیز دنیای مجازیم: آقا محمد (معلمی از جنس پائیز)، مریم جون (مامان نگار)، ریحانه جون(مامان عماد وعمید)، آقا سجاد...
12 ارديبهشت 1390

حساسیت + سوراخ کردن گوش + اولین حضور در شهربازی

  پنجشنبه صبح  روی گونه‌های زهرا نازنازی چند تا جوش ریز دیدم و فکر کردم شاید بخاطر بوسیدن صورتش باشه ولی تا شب دونه‌ها بیشتر شد و من کلی استرس پیدا کردم . خودم بتامتازون چشمی براش مالیدم ولی زیاد تاثیری نداشت. بالاخره شنبه  بعد از هماهنگی با منشی د ک تر صبور ساعت 4 بعدازظهر در مطب بودیم. تشخیص دکتر حساسیت غذایی بود.  فقط دوتا پماد داد تا به صورتش بمالم. یکیش(STLATOPIA)ساخت شرکت Mustela  فرانسه است که قیمتش ٣٠هزار تومان و اون یکی هیدروکورتیزون 1%چشمی ایرانی هست که باید با هم مخلوط بشه و روی جوش‌ها زده بشه. البته الان خیلی بهتر شده (اگر کسی تجربه‌ای در این زم...
11 ارديبهشت 1390

این روزها 8/2/90

✾◕ ‿ ◕✾ سلام به دوستان مهربون و بامعرفتم ✾◕ ‿ ◕✾ این روزها نازنازی خانم خیلی بلا شده  وهر چی بزرگتر میشه وقت بیشتری باید براش بزارم. موضوعه خوابش همچنان نظم نگرفته و شبها اکثرا تا 2 نیمه شب بیداره تازگی‌ها وقتی من از کنارش پا میشم سریع متوجه میشه و شروع به گریه میکنه و هر یه ساعت یه بار هم باید شیر نوش جان فرمایند و دهانی تازه کنند صبحها هم که داداشی میخواد بره مدرسه اگر کوچکترین صدایی بیاد ایشون بیدار میشن و روز از نو روزی از نو برای همین در کمال سکوت صبحانه‌ی داداشی رو براش میبرم در اتاقش و با صدای بسیار ضعیف باهم صحبت میکنیم ...
10 ارديبهشت 1390
1